وقتی رفتی حرفایت در گوشم زنگ می زد
خداحافظت نباشد عشقم
تورا بخدا نمیسپارم
حضورت نیست
غم واندوهم را کسی مرهم نمی شود
بعد تو چه کسی را به زبان عشق صدا کنم ؟
دلم برای که هنوز نرفته از کنارم تنگ شود؟
چه کسی هست که به حرفهایم نخندد؟
وقتی تو در فکر منی
امیدورویاهایم را با که حس کنم ؟
با نگاه به چشمان چه کسی تا عمق روحش نفوذ کنم ؟
هیچکس مجسم نمی شود درذهنم
با که احساس تمامیت کنم؟
در حرفهای چه کسی پی حقیقت بگردم ؟
با نام چه کسی خاطرات خوش را در ذهنم مجسم کنم ؟
خدا حافظت نباشد عشقم
این چه گناهی ست که کردم؟
نظرات شما عزیزان:
arash 
ساعت18:39---13 دی 1392
هیییییییییییییییس...
بگذارید برود. ماندن التماسی نیست...
arash 
ساعت18:38---13 دی 1392
پرنده ای که میخواهد برود. بگذار برود,هوای سرد بهانه است هوای دیگری را دارد.
arash 
ساعت16:46---13 دی 1392
در ضمن عنوان مطلبت هم قشنگه. یه نوع تناقض داره چون طرف مقابلو عشق خودش میدونه ولی از خدا میخواد که نگهدار و پناهش نباشه.